گویند پرنده ای کرمی رادید.قصد جانش را کرد.کرم که خود را در خطر دید به پرنده گفت :« مرا نخور !من موجود مفید و کاردانی هستم. پرنده پرسید از تو چه کاری ساخته است و چه فایده ای داری ؟کرم گفت:« من می توانم با طول بدنم اندازه هر چیزی را مشخّص کنم. در حقیقت من اندازه گیرخوبی هستم .» پرنده از این سخن کرم خوشحال شد ، چون دم زیبایی داشت و می خواست بداند طول و اندازه دمش چقدر است .
کرم با سرعت ومهارت زیاد دم پرنده را اندازه گرفت و نتیجه را به او اعلام کرد . پرنده که از استادی کرم در اندازه گیری خرسند شده بود ، او را بر دم خود سوار کرد و نزد دوستش برد تا دم او را نیز اندازه بگیرد.
رفته رفته این خبر در میان پرندگان منتشر شد و برای اندازه گیری اعضای بدنشان نزد کرم می آمدند.یکی می خواست گردن بلندش را اندازه بگیرد ، دیگری اندازه ی بلندی پایش را خواستار بودو....
بلاخره ، بلبل هم از وجود کرم اندازه گیر در بین پرندگان با خبر شد و با شتاب نزد کرم آمد وگفت :« من پرنده ای خوش الحان هستم و همیشه آرزو داشته ام که میزان قشنگی آوازم را بدانم . حال نزد تو آمده ام تا بگویی که زیبایی آواز من چقدر است .» کرم که اندازه گیری آواز بلبل را در توان خود نمی دید و احساس می کرد اگر به ناتوانی خود اعتراف کند طعمه بلبل
می شود گفت : « اطاعت می کنم تو آواز خواندن را شروع کن تا من آن را اندازه گیری کنم.»
بلبل چشمان خود را بست و نغمه سر داد . کرم هم فرصت را غنیمت شمرد و خود را در میان بوته ها پنهان کرد .
این داستان نمایانگر حال و روز سیستم ارزشیابی آموزشی ماست .ما نیز تنها واحد اندازه گیری و معیارمان برای قضاوت و سنجش میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان،ارزشیابی کمی(عینی) است و هر استعداد یا مهارتی که با این محک و واحد سنجش ما همراهی نکند از ارزشیابی کنار گذاشته شده و اگر خانواده خود اقدام نکند در این سیستم آموزشی  به بوته فراموشی سپرده خواهد شد. نیک بدانیم تمام اهداف تعلیم و تربیت را نمی توان با محک ارزشیابی کمی سنجید چراکه  نمیتوان انتظار داشت که همه تغییرات آموزشی و  تربیتی تجلی رفتاری داشته و با معیارها ی عینی قابل اندازه گیری و ارزیابی باشند. به جای تجدید نظر در شیوه سنجش و مدد گرفتن از ابزارهای مختلف آنچه تأسف بارتر است پافشاری و اصرار به استفاده از این تنها ابزار حتی در شرایط استثنایی همه گیری بیماری کروناست.